به گزارش پایگاه خبری آوایقومس، بخشی از وصیت نامه کمنذیر شهید ناصرالدین باغانی تقدیم حضور مخاطبان میگردد: سخنم را دربارهی عشق آغاز میکنم ما را به جرم عشق موأخذه میکنند، گویا نمیدانند که عشق گناه نیست، امّا کدام عشق؟
خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمیکرد پس عشق به پدر و مادر را در من به ودیعت نهادی.
مدتی گذشت دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه، به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم، به مدرسه عشق ورزیدم، به دانشگاه عشق ورزیدم امّا همهی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو.
(یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم.
(به خود آمدم) و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری، فهمیدم در این مدت که فکر میکردم عاشق تو هستم اشتباه میکردهام…
پایان بخش اول (اختصاصی)